یاد استاد
« به مناسبت اولین سالگرد اسوه زهد و پارسایی حضرت آیت الله العظمی حاج میرزا علی فلسفی (ره) »
***
کسی که روی تودیده حال من داند
که هرکه دل به توپرداخت صبرنتواند
هرآفریده که چشمش به آن جمال افتاد
دلش ببخشد و بر جانش آفرین خواند
***
یک سال از فراق و دوری مردی از تبار نیکان می گذرد ، مردی که بیش از نیم قرن عمر شریف خود را در راه خدمت به دین و علم و دانش سپری کرد . چشم ها غرق در دریای خون و چه مصیبتی بالاتر و غمگینانه تر از ، ازدست دادن عالمی که در زمان حیاتش همچون نگینی در میان عالم می درخشید ، مردی که الگوی تقوا ، تواضع ، علم و ادب ، ساده زیستی و اسوه و نمونه بارز اخلاق و معنویت بود . چه سخت است برای مردم مشهد گذراندن روز ها و شبها بدون حضور این یار سفر کرده ، مسجد شهر به خود می بالید به خاطر وجود این مرد الهی که صبح و شام با حضور درآن و اقامه جماعت ، همه را غرق در نعمت و رحمت بی کران الهی می کرد ( هیهات ان یات الزمان بمثله ، ان الزمان بمثله عقیم )
حضرت آیت الله العظمی حاج میرزا علی فلسفی تنکابلی فرزند حاج شیخ محمدرضا تنکابنی نمونه و اسوه زهد و تقوا و علم و فقاهت که عمر پر برکت خود را در نشر معارف اهل بیت (ع) و تربیت شاگردان سپری کرد ، درسال 1299 هجری شمسی مطابق با 1399 هجری قمری در تهران به دنیا آمد .
ایشان دروس مقدمات و سطح حوزه را در تهران و در محضر پدر دانشمند و برادر بزرگوارشان حاج ابوالقاسم ، طی کردند و در سال 1324 شمسی برای تکمیل دروس حوزه به نجف اشرف و آستان مقدس امیرالمومنین مهاجرت کردند و بیش از 16 سال از محضر بزرگانی چون مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد علی کاظمینی ، آیت الله العظمی حاج شیخ ابوالحسن اصفهانی ، آیت الله العظمی حاج سید محمود شاهرودی و آیت الله العظمی خوئی کسب علم نموده و به مقام والای اجتهاد نایل آمدند به طوری که ایشان از اولین کسانی بودند که آیت الله العظمی خوئی اجازه اجتهاد ایشان را نیز با خط خود نوشتند .
آیت الله العظمی فلسفی در نجف اشرف در کنار کسب فیض از علمای بزرگ خود به تدریس دروس عالی سطح مخصوصا کفایه الاصول مشغول بودند . تبیین مطالب توسط ایشان به قدری دقیق و روان بوده که درس ایشان جزء بهترین دروس کفایه آن وقت محسوب گردیده است .
حضرت آیت الله العظمی فلسفی در سال 1350 شمسی به دعوت مرحوم حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد هادی میلانی با هجرت خود به مشهد مقدس جان دوباره ای به این حوزه بخشیدند و در جوار حرم حضرت ثامن الحجج (ع) رحل اقامت افکنده و به تدریس خارج فقه و اصول پرداختند که تربیت بیش از صدها عالم و دانشمند ثمره بیش از سی و پنج سال تلاش علمی و عملی ایشان است . وی در کنار برخورداری از کرسی تدریس هرگز ارتباطش را با توده مردم رها نکرد و دعوت جمعی از مومنان شهر را برای حضور در مسجد شهدا پذیرفت و با مردم ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ برقرار نمود و به تدریس معارف و مباحث اخلاقی پرداخت .
آن عالم ربانی آنچه در بحث های اخلاقی مطرح می فرمود خود بیش از همه بدان عامل بود . هر گاه سخن می گفت تنها مرجع آن قرآن ، حدیث و معارف اهل بیت (ع) بود .
ساده زیستی و پرهیز از تعلقات دنیوی مرحوم آیت الله العظمی فلسفی (ره) زبانزد خاص و عام بود ، به خصوص که در مقابل تقاضای مصرانه علما برای قبول مرجعیت همیشه خودداری می نمود . رفتار ایشان آنچنان متواضعانه بود که گویی توجهی به خود نداشت ، تا مطلبی از ایشان خواسته نمی شد حرف نمی زد ، در جلسات درس با صبر و حوصله فراوان به اشکالات طلاب پاسخ می داد و هر کسی که خدمت ایشان می رسید و سوالی داشت با خوشرویی و گشاده رویی آقا مواجه می شد . هرگاه لب به سخن می گشود براستی که سخنانش قابل استفاده بود و چون سخن او از دل بر می آمد تاثیر عمیقی بر مخاطبین داشت .
کارهای شخصی و روزمره زندگی را خودش انجام می داد و تواضع و فروتنی از نشانه های بارز اخلاقی ایشان بود .
این عالم بزرگوار در کنار فعالیت های علمی و درس های اعتقادی و اخلاقی از همان ابتدا در کنار سایر علمای وقت تهران جزء حامیان انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل بود ، بطوریکه نام و امضای ایشان در اعلامیه های سال 42 در کتاب اسناد سیاسی 40 گواه صدق حمایت ایشان است و نمونه دیگر این حضور را می توان در ایام شکوفاشدن جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) دید ؛ آنگاه که حوزه درس او نیز همانند دیگر کانون های تحصیلی در اعتراض به حکومت ستم شاهی تعطیل شد و خود نیز با مشارکت در امضای اطلاعیه هایی که از جانب علمای مشهد صادر می شد ، مردم را به حضور گسترده در راهپیمایی ها فرا می خواند و همراه دیگر عالمان آگاه شهر پیشاپیش مردم در همبستگی با شور انقلابی ملت مسلمان ایران شرکت می نمود .
با ورود حضرت امام خمینی (ره) به ایران ، در روز پانزده بهمن سال 1357 همراه با گروهی از علمای مشهد ، از جمله مرحوم آیت الله میرزا حسنعلی مروارید و آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی ، برای خیرمقدم گویی به رهبر انقلاب راهی تهران شد .
در دوازدهم مرداد سال 1358 شمسی در انتخابات نخستین مجلس خبرگان که به منظور تدوین قانون اساسی جمهوری نوپای اسلامی ایران تشکیل شد ، در پی پافشاری گروهی از خیر اندیشان و به انتخاب مردم همراه با جمعی از خبرگان شهر از جمله مرحوم آیت الله حاج شیخ ابوالحسن شیرازی و مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد آقا تهرانی به این مجلس راه یافت تا آموخته ها و یافته های خود را در صحنه عمل به کار گیرد و در تحکیم بنیان های نظام دینی کشور سهیم باشد .
ارادتش به خاندان عصمت و طهارت او را به آستان مقدس امام هشتم کشانده بود و سبب شد تا ایشان 3 دهه در جوار مرقد پاک حضرت ثامن الحجج (ع) زندگی کند . هر سال در ایام سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) محفل عزایی در منزل خویش برپا می کرد و در روز شهادت آن بانوی یگانه ، پیشاپیش هیأت های عزاداری رهسپار حرم مطهر می شد و اشک ماتم می ریخت . گذراندن این ایام بدون حضور ایشان چه سخت و دردناک است بر مردم شریف مشهد و علما و فضلای حوزه که از تاسوعای حسینی سال گذشته در فقدان این عالم ربانی و عارف ، اشک می ریزند .
شاید همین ارادت بی پایانش به خاندان امامت بود که درگذشت جانکاهش نیز هنگامی رخ داد که هنوز غبار سوگواری در تاسوعای محرم از سر و روی عزاداران حسینی سترده نشده بود و هنوز سرشک اندوه مصائب حضرت ابوالفضل العباس (ع) در دیده عاشقان مانده بود و خبر جانسوز ارتحالش زمانی در شهر پیچید که هنوز غم سترگ شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در پیش رو بود .
این گونه بود که پس از 85 سال زندگی ، مقارن اذان ظهر روز تاسوعای سال 1427 هجری قمری برابر با 19 بهمن 1384 هجری شمسی قلب استاد از تپش ایستاد و قلب شهر نیز دمی به خود لرزید .
پیکر این عالم ربانی یک شبانه روز در منزل آن بزرگوار مورد وداع طلاب ، علما و مردم شهر قرار گرفت و در روز جمعه 21 بهمن از مسجد شهدا به سمت حرم مطهر امام رضا (ع) تشییع شد و در جوار بارگاه رضوی در رواق دارالسرور در کنار حضرت آیت الله مروارید آرام گرفت و دوست و همراه همیشگی سال های اقامتش در مشهد پیوست .
عالمی که هرگز دنیا او را فریفته خود نکرد ، با فروتنی زیست و با عزت و سرافرازی از دنیا خداحافظی کرد و جمعی را در سوگ خویش ماتم زده و گریان کرد .
عاش سعیدا و مات سعیدا
علیرضا نوروزی – مشهد مقدس